Saturday, July 08, 2006

راز داوینچی

کتاب پر از رمز است و رمز گشایی. به صراحت شما از عشق حرفی نمی‌زند اما بزرگترین افتخار تاریخ را نصیب عیسی می‌کند، افتخاری که اخوت راز دارانه حفاظتش کرده است. مسیحِ عاشق قرنها بدون همسر و همراه تجلی تجرد و خدا بود حال اینکه خدا نیز همسری داشته، (خدایی که البته نمی‌تواند مرد باشد) این شرک نیست اوج کمال است کمالی که برای ما به صورت سکینه هویدا می‌شود. ما زمینی هستیمعاشقی مسیح گناه نبوده اما مذهب مرد سالار نیاز یه پیشوایان مذکر دارد ونه حتی مرد. مریم مجدلیه نماد محبت مسیح است همان عشق زمینی که به وصال و وجد روحانی منجر می‌شود، او زنی نیست که مرد از دامانش به معراج رود او هدایتگر است راه وبیراه معراج را نشان می‌دهد، مسیح را از دام زمینی نبودن می‌رهاند،به شان انسانیت می‌رساند بعد دیگر عیسی برای تصلیب آماده است.
- به مسیح سخت نگیر –شما به آرامی زمزمه می‌کردید –مگر پیامبر محبت و دوستی نبود ...- من شکایت می‌کردم.- محبت را با چه معیاری می‌سنجی - -بامعیار نظامی و مولوی و حافظ و سعدی و...- -پس به مسیح سخت نگیر- - اما هیچ دلیلی ندارد که غیر از این فکر کنم- شما فقط با نگاهی به من فهماندید که مدرکی هم برای اثبات ادعایم ندارم ،خوب می‌دانم که در جامعه یهود آن زمان ازدواج امری نه تنها پسندیده بلکه ضروری می‌نمود پس چرا از بیست قرن گذشته تا کنون ازدواج عیسی زشت وناپسند جلوه می‌کند. زنی بدنام می‌شود وپیغمبری محکوم به تنهایی. شما کتاب ‌دن براون را نخوانده‌اید چیزهایی می‌دانستید وگاه و بی‌گاه اشاره‌ای می‌کردید. اما صراحتاً از راز و جام حرفی نبود. من این را خوب می‌دانم که باید لایق راز بود تا گشئده شود ولی دن براون به خاطر پول، شهرت یا هر چیز دیگری یکهو جمعیت زیادی را لایق راز داری کرد. حالا که همه می‌دانند شاید دیگر راز نباشد اما موهبتی شگفت‌انگیز است،که هرگز قسمت پیغمبر ما نخواهد بود زیرا آنچنان درباره همسرانش حرف و سخن بسیار است که چیزی مثل عشق زمینی آن میان گم می‌شود یا آنچنان تقسیم که قسمت اصلی ناچیز می‌ماند.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home