کلی نقشه وحرف حیف که گلویم پر از بغض است وصدایم گرفته .
حیف که راهی کوهستان هستید .
حیف که شما فریاد می کشید و من نمی شنوم هر چه هم کوه منعکسش کند باز هم نمیشنوم .
حیف که همه جا خلأ است و صدایم به شما نمیرسد . منزل کوچکتان میتپد ومیتپد ،مرا کلافه کرده باز هم دست بردار نیست .
میخواهم برایتان نامه بنویسم در آن عظمت سنگی حتما" یک صندوق آهنین پیدا میشود که هراز چند گاهی پیرمردی با کیسهای بر دوش به آن سری بزند و بعد شما یواشکی وقتی که او دور شد به سراغش بروید وپاکت چروک خوردهٔ سفید رنگی را از آن بدزدید ،پیرمرد نمیداند که این خلوت گزیده در آن پاکتهای چسب خورده منتتظر یک نگاه است ودو بوسه .
حیف که راهی کوهستان هستید .
حیف که شما فریاد می کشید و من نمی شنوم هر چه هم کوه منعکسش کند باز هم نمیشنوم .
حیف که همه جا خلأ است و صدایم به شما نمیرسد . منزل کوچکتان میتپد ومیتپد ،مرا کلافه کرده باز هم دست بردار نیست .
میخواهم برایتان نامه بنویسم در آن عظمت سنگی حتما" یک صندوق آهنین پیدا میشود که هراز چند گاهی پیرمردی با کیسهای بر دوش به آن سری بزند و بعد شما یواشکی وقتی که او دور شد به سراغش بروید وپاکت چروک خوردهٔ سفید رنگی را از آن بدزدید ،پیرمرد نمیداند که این خلوت گزیده در آن پاکتهای چسب خورده منتتظر یک نگاه است ودو بوسه .
0 Comments:
Post a Comment
<< Home