Tuesday, November 15, 2005

میمونها یا بزها

دیروز مطلبی در یک وبلاگ خواندم به نام داستانگو در مورد موفقیت ومعیار آن نوشته بود ونظر کافکا را هم لابلای نوشته اش جا داده بود خب مسلما" وقتی مثلا" در جامعه ای زندگی می کنیم معیار زندگیمان از معیار اکثر افراد جامعه گرفته می شود اما اینکه معیار اکثریت را چه کسی تعیین می کند: مطمئنا"می دانید که اکثریت آن را تعیین نمی کند اکثریت تنها می تواند آنرا بپذیرد وگرنه...شاید با کمی تغییر!!!قابل قبول بشود
اما موضوعی که می خواهم بگویم این نیست که اگر با معیار جامعه سر ناسازگاری داشته باشی چه بر سرت می آید چون می دانم برای کسی که برخوردی با اطرافیانش نداشته باشد اتفاقی نمی افتد کاری به هدف این شخص هم ندارم شاید همینطور یک جا نشستن از بقیه ایراد گرفتن و غر زدن برایش کافی باشد و البته نوشتن داستانهای نیمه کاره
من می خواهم در مورد یک مسئله زیست شناسی صحبت کنم کسانی بر این عقیده اند که نسل ما ازتکاملنوع خاصی از میمونها به وجود آمده اما به نظرم با توجه به شواهد موجود در جوامع امروزی وچند نمونه که داستانگو هم ذکر کرد این نظریه داروین یک ایرادی دارد واینکه نسل ما تنها از میمونها به وجود نیامده بلکه بزها هم ممکن است از اجداد ما باشند می توانید برای فهم بهتر این مطلب عروسی یک بز با یک میمون را در نظر بگیرید دلیل من برای این حرف واضح است اگر به اطراف خودتان که یک آنسامبل از کل دنیا است نگاه کنید متوجه مشوید که بشرنه تنها استعداد تقلید دارد بلکه ند مثل بز به دنبال یک نفر دیگر راه می افتد این کار ممکن است فردی یا گروهی انجام شود نمونه گروهی آن بز وارتر(این کلمه را باید به فرهنگستان لغت پیشنهاد کنم) است آن بزی که سردسته گله است هم حتما" باید دنبال یکی دیگر برود اما آن را نمی دانم (ای وای نکند دچار دور و تسلسل بشوم؟!)اگر به وبلاگ لین آقا سر بزنید مطمئنا" آقا است چون حداقل عکس دارد میبینید خودش به دتبال کافکا است به نظرم کافکا با جنیفر لوپز یا مایکل جکسون در سردسته بودن فرقی ندارد مهم نفس عمل یا اصل داروین است که باید عوض شود
با پوزش از همه بزهای محترم

Link

0 Comments:

Post a Comment

<< Home