Thursday, September 28, 2006

دارالمجانین

شاید این نثر جمالزاده است که مرا از خود می راند شاید هم این منم که از پس خواندن این همه نظریه
و فلسفه و تاریخ علم دیگر تحمل روده درازیهای یک مجنون صاحب عقل را ندارم. برای ((ن)) دارالمجانین جمالزاده
را در چند جمله خلاصه کردم بهتر است همانها را بنویسم البته ابداً قصد نوشتن نقد بر نوشته یکی از
پیش کسوتان داستان نویسی ایران را ندارم اما چون مدتها کنجکاو خواندن این کتاب بودم و نیز قصد
کرده بودم که غیر از هدایت آثار سایر اساتید را نیز مطالعه کنم به سراغ چوبک و جمالزاده رفتم
مجموعه ای از داستانهای کوتاه چوبک را خواندم که بماند برای یک وقت دیگر!! اما جمالزاده!؟ شنیده
بودم که دارالمجانین را در وصف هدایت نوشته اما نمی دانستم که استاد از هدایت چیز زیادی نمی دانسته
و توصیفی دلبخواهی نوشته البته تقریباً مطمئنم که هدایت اعتراضی نداشته و یا اگر هم داشته صدایش را
بلند نکرده؟! اما برای من هدایت یا همان بوف کور داستان و راوی نیمه دیوانه و نیمه عاقل آن مهم نیست
بیشتر متن و سبک نوشتن کتاب توجهم را جلب کرد: توصیفات بسیار سطحی لفاظیهای کسل کننده ونقل
قولهای ضعیف که در آنها شان گوینده به هیچ وجه رعایت نمی شود. شاید اینها یا شاید کهنگی سبک
نگارش باعث می شود که هنوز بیست صفحه از کتاب را نخوانده آنرا ببندی وتا دو سه هفته بعد هم به
سراغش نروی؟!؟

Monday, September 25, 2006

آزاد


تجربه ای نه چندان طولانی در دانشگاه آزاد اسلامی که به قول یکی
از اساتید مجربمان دکتر مشفق نه دانشگاه است ونه اسلامی دارم. مبنای استخدام و پیشرفت شغلی دراین موسسه آموزشی که ظاهراً
وابستگی مالی به دولت ندارد و مجبور به پرداخت خراج سنگینی به
خزانه بیت المال نیز می باشد بسیار جالب توجه است به خصوص
برای اهل تحصیل و دانشجویان عزیز که امروز در این مملکت به
وفور یافت می شوند و در عوض پولی که می پردازند توقع حداقل، نمره قبولی دارند. انتصاب در سطوح
بالای این موسسه فرهیخته (رئیس واحد و معاونان او) با اتتخابات هر دوره مجلس شورای اسلامی متحول مشود وگاه به کلی دگرگون.
البته تحول خوب است به خصوص تحولی که موجب پیشرفت می شود این را همه میدانیم این موضوع را حتی مردم آن سر دنیا در
آفریقا و آمریکای جنوبی و ینگه دنیا هم خوب فهمیده اند اما وقتی می نویسم دگرگونی از پایه و اساس فقط مردم این سرزمین در عصر
حاضر به خوبی آن را درک می کنند چون با آن زیسته اند و خوب می دانند عوض شدن دولت و جناح اکثریت مجلس چه قیمتی دارد.
عده ای از اساتید تمام وقت واحد مرو... صحبت که نه درد دل می کردند و من به عاذت قدیمی که از زمان تمرین داستان نویسی پیدا
کرده ام به حرفهایشان گوش می دادم وگرنه خودتان هم می دانید که گوش کردن به غرغر مردم و شنیدن شکایتهاشان چندان لطفی ندارد
صحبتهای ایشان شامل چند خط بالا بود و اینکه نظارت مجلس بر دانشگاه آزاد اسلامی بیشتر از نظارت بر ارکان دولتی، دانشگاه
سراسری و بیمارستانهاست یکی از ایشان که اتفاقاً رئیس گروه شیمی است در مورد رئیس واحد فیروز... و واحد فس... اینطور
توضیح داد که رابطه نمایندگان مردمی مجلس با انتصابات در دانشگاه آزاد اسلامی همان رابطه والدین دانش آموزان ثروتمند در مدارس
غیر انتفاعی است که به پیشرفت مدرسه کمک مالی می کنند که می توانند معلمان را اخراج کنند بدون اینکه کوچکترین زحمتی در مورد
بررسی سواد و سوابق ایشان برای موسسه مورد نظر به وجود آید خوب بعد از شنیدن این اظهارات آن هم از جانب کسانی که خود
سالهاست درگیر این مسایلند از طرفی موجب خوشنودیم شد از بابت نفوذ دمکراسی در خصوصیترین موسسه شناخته شده که برایم به
معنی نفوذ نوعی فرهنگ در قشر فرهیخته (دانشجو و استاد) است اما مرا با یک سوال ظاهراً بی جواب رو در رو کرد: اگر دانشگاه
آزاد اسلامی از لحاظ اقتصادی وابسته به دولت نیست و منابع اقتصادیش از جیب دانشجویان شاغل و بیکار تامین می شود چرا باید
وامدار اشخاص و مراجع دیگر باشد؟

Friday, September 22, 2006

پاپ از اسلام چه می داند؟

پاسخی به پاپ؟

نه می‏ خواهم امپراطور دانشمند بیزانس، امانوئل دوم پالئو لوگوس را از قبرش که نمیدانم کجا مخفیست بیرون بکشم

روبرویم بنشانمش و با باتوم توسری واسلحه و هر زبان دیگری (غیر از لاتین) به او بفهمانم که ما انقدر فریاد می‏زنیم و می جنگیم تا

به شما ثابت کنیم که اسلام دین خشونت، جنگیدن و فریاد زدن نیست.

به او (البته با همان زبان باتوم و توسری و های و هوی ) این مطلب را طوری حالی می کنم که نه در قرن چهاردهم میلادی نه در قرن

بیست و یکم میلادی ونه حتی در آخرالزمان که قرار است با شمشیر و دریای خون (شاید هم بمب اتمی)نجاتتان دهیم هیچگاه به صلح آ

میز بودن اینهمه فریاد و باتوم عملیات انتحاری شک نکنید. اسلام دین صلح است ما کجا جرات کردیم پیغمبرمان را به صلیب بکشیم

فقط با او جنگیدیم وبعد از شکست خوردن (البته شکستهای متوالی) در کنار خانه خدا به یگانگی او و پیغمبرش شهادت دادیم حالا همان

پیروزیهای پیغمبر افتخار ماست چون همگی جنبه دفاع داشت. به او می گویم به این جناب پاپ و دورو بریهایش حالی کند که حالا ما

مجهزیم ودیگر به شمشیر و زره و پهلوان نیاز نداریم حالا افتخارمان غرش شیر و کندن در نیست. خیل ابلهانی اکنون در اختیار ماست

که می توانند شما را در هر کجا که باشید تهدید کنند حتی در اتاق خواب و توالت سلطنتیتان!؟!؟

Tuesday, September 19, 2006

مبارزه- زنان- آزادی

مبارزه برای برابری حقوق انسانها. زنان،رنگین‏پوستان،کارگران و حتی روشنفکران. نمیتوان اینها را از هم جدا
کرد و حقشان را اولویت بندی نمود نمی‏توان در جامعه‏ای که حتی الفبای آزادی نا‏مفهوم است به عده‏ای فهماند که
مبارزه کنند اما در مورد مشروعیت آزادیشان همچنان صبر پیشه کنند چون هنوز وقتش نرسیده، هنوز جامعه ظرفیت
پذیرفتن مدیریت آنها را ندارد، هنوز نمی‏توان آنها را در تصمیم ‏گیری شریک نمود، هنوز زود است.آنها باید مبارزه
کنند اما برای جامعه‏ای که حدود آزادیش را ما تعیین می‏کنیم ما نمیگذاریم مبارزه آنها برای گرفتن حقشان تبدیل به یک
بهانه یا شعار شود. چطور می‏توان نصف جامعه را با این حرفها قانع کرد یا به آنها گفت چونکه هنوز اولین پله‏های
دمکراسی طی نشده پس مطالبه آزادی و حقوق زنان بماند برای بعد برای وقتی که همه زنان ومردان لزوم دمکراسی
را دریابند و نتوان آنها را به وسیله سالی یکی دو انتخابات فریب داد.آیا هرگز این وعده عملی می‏شود یا این امید
سرابی بیش نیست اینکه امیدوار باشیم تمام زنان آنچنان همصدا باشند که دیگر زنی بر زن دیگر باتوم فرود نیاورد و
به اصطلاح زنان علیه زنان نباشند؟؟؟؟؟؟ تجمع آرام زنان در خرداد امسال گرچه تا آن مبارزه پرشور و انقلابی که
ایده آل بسیاریست فاصله داشت اما یقیناً به زودی نیز سرد نمی‏شود وسرکوب آنها توسط پلیس زن را (حربه شرعی
شده حکومت)آنطور که گردانندگان بازی می‏خواهند نمیشود سرکوب زنان توسط زنان دانست!!! بلکه واقیعت سرکوب
هرنوع حرکت آزادی خواهانه است توسط حکومتی توتالیتر.اگر مانع زنان برای گرفتن حقشان شویم و به بهانه
یکصدایی در خواستشان را موقتاً حذف کنیم و با ّوعده فردا و فرداها به میدان مبارزه بکشانیمشان به زودی
هوار‏کشیدنها به ابتذال کشیده می‏شود و وعده‏ها همچنان برای فردا میماند